Saturday, December 20, 2008

بی توجهی مسئولین به هشدارهای دانشجویان، به مرگ دو دختر دانشجو بر اثر گاز گرفتگی منجر شد




خبر تکان دهنده مرگ دو دختر دانشجو در خوابگاه دانشگاه مازندران بر اثر گاز گرفتگی، در حالی منتشر شد که دانشجویان سال گذشته بارها در مورد وجود بوی شدید گاز به مسئولین خوابگاه هشدار داده بودند؛ اما این موضوع نیز همچون انبوه مشکلات صنفی دیگر با بی توجهی مسئولین مواجه شده بود.

جمعه ۲۹ آذر پس از آنکه پزشکی قانونی مازندران، علت مرگ دو دختر دانشجوی دانشگاه مازندران را گاز گرفتگی اعلام کرد، خانواده های دانشجویان فوت شده اجساد آنها را تحویل گرفته و به خاک سپردند.

ثریا رئیسی و شیوا دلفانی دانشجویان رشته شیمی و مدیریت صنعتی دانشگاه مازندران پنج شنبه ۲۸ آذرماه، به دلیل نشت گاز در خوابگاه خودگران رضایی دانشگاه مازندارن، جان خود را از دست داده بودند و اجساد آنها به پزشکی قانونی مرکز استان انتقال داده شده بود.

دانشجویان فوت شده هر دو اهل استان مازندران بودند. ثریا شیوایی دانشجوی ترم پنجم شیمی و اهل شهرستان قائمشهر و شیوا دلفانی نیز دانشجوی ترم دوم مدیریت صنعتی و اهل شهرستان کلاردشت بود.

یکی از دانشجویان ساکن این خوابگاه در گفتگو با خبرنگار کمیسیون زنان تحکیم با اعلام این مطلب که هنوز منبع نشت گاز و علت آن مشخص نشده است، تاکید کرد که سال گذشته نیز دانشجویان بارها بوی شدید گاز در خوابگاه مورد دانشجویان قرار گرفته بود، اما مسئولین به این موضوع توجهی نکرده بودند.

این دختر دانشجو همچنین به خبرنگار ما در مورد چگونگی کشف اجساد این دانشجویان گفت : “در این اتاق سه دانشجو ساکن بودند. یکی از آنها شب چهارشنبه به منزل دوستش رفته بود. صبح روز پنج شنبه مادر ثریا رئیسی، با تلفن همراه وی تماس گرفت و از عدم پاسخگویی دختر خود و شیوا دلفانی به تلفن های همراهشان ابراز نگرانی کرد. این امر سبب شد که دختر دانشجو به خوابگاه برگردد و با اجساد بی جان هم اتاقی هایش، در اتاق پر از گاز مواجه شود”.

این در حالی است که قاسم علیزاده افروزی رئیس دانشگاه مازندران، در گفتگو با مهر مدعی شده بود که”حوالی پیش از ظهر پنج شنبه مسئولین خوابگاه دانشجویی که برای سرکشی از خوابگاهها رفته بودند با حس کردن بوی گاز به مشامشان به اتاقها رفته که با شکستن درب اتاق دو دانشجوی متوفی، متاسفانه با اجساد بی جان آنان مواجه شدند”.

بی توجهی مسئولین در حالی به مرگ این دو دختر دانشجو منجر شده است که انجمن اسلامی دانشگاه مازندران ۱۶ آذر امسال، ضمن هشدار در مورد مشکلات ناشی از بی کفایتی و سوء مدیریت رئیس دانشگاه، برای حل این مشکلات، مهلتی ۱۵ روزه به وی داده بود. این هشدار دانشجویان با برخورد شدید اللحن ریاست دانشگاه مواجه شده بود.

کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت

Monday, December 15, 2008

نامه سرگشاده ۱۶۰۰ دانشجوی دانشگاه شریف به احمدی نژاد در پی احتمال حضور وی در این دانشگاه




خبرنامه امیرکبیر: در پی انتشار اخباری مبنی احتمال حضور محمود احمدی نژاد در دانشگاه شریف بیش از ۱۶۰۰ دانشجوی این دانشگاه با امضای نامه ای خواستار پاسخ گویی شفاف وی در قبال عملکرد سه ساله دولت نهم در صورت حضور در جمع دانشگاهیان شدند.

متن نامه بدین شرح است:

اینجا دانشگاه شریف است آقای احمدی نژاد

آقای احمدی نژاد!

اینجا دانشجویان به هنگام سخنرانی در پشت درهای دانشگاه خود نگاه داشته نخواهند شد. اینجا مخاطب هرسخنرانی دانشجویان واقعی شریف هستند، نه شنوندگان همیشه حاضر و همیشه موافقی که با اتوبوس آورده می شوند. اینجا رییس دانشگاه هنوز منتخب اعضای هیات علمی دانشگاه است نه منتصب دولت. اینجا اساتید هنوز بالاجبار بازنشسته نشده اند. اساتید دانشکده اقتصاد اینجا از برترین اقتصاددانان کشور هستند و سه سال است که به طور کامل از سیستم تصمیم گیری اقتصادی کشور کنار گذاشته شده اند و نتایج فاجعه آمیز این اقدام امروز بیش از هر زمانی قابل مشاهده است.

آقای احمدی نژاد

حال که در سال آخر ریاست جمهوری خود تصمیم گرفته اید به دانشگاه شریف بیایید، دانشجویان انتظاری جز پاسخ گویی شفاف ندارند. پاسخ به سه سال ناامنی و پلیسی کردن فضای جامعه تحت عناوینی چون حفظ امنیت اجتماعی، پاسخ به پادگانی کردن فضای دانشگاه ها با زمزمه انقلاب فرهنگی دوم، پاسخ به اخراج، تعلیق و ستاره دار کردن صدها دانشجو به بهانه نداشتن صلاحیت عمومی تحصیل، پاسخ به انزوای کامل ایران در جامعه جهانی با طرح مسایل و اظهار نظرهای نامربوط و در نهیات پاسخ به خم شدن کمر جامعه زیر بار تورم چهل درصدی با نام عدالت محوری.

آقای احمدی نژاد

اینجا برترین دانشگاه صنعتی و علمی کشور است و اظهار نظرهای غیرکارشناسانه در آن جایگاهی ندارد، اینجا حرمت دانشجویان و دانشگاهیان مقدس است و پاسخ های نامربوط و استهزا آمیز که در سه سال گذشته بارها تکرار شده است گوش شنوایی نخواهد داشت.

آقای احمدی نژاد

اینجا شریف است و شریف باقی خواهد ماند.

اصل نامه های امضا شده در دفتر روابط عمومی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شریف موجود است.

توطئه ای گسترده علیه دانشجویان در حال برنامه ریزی است




خبرنامه امیرکبیر: در حالی که در چند روز گذشته و پس از برگزاری موفقیت آمیز تجمع بزرگ دانشجویان در دانشگاه تهران و سایر دانشگاه های ایران تهدیدات علیه فعالان دانشجویی به ویژه اعضای دفتر تحکیم وحدت و فعالین انجمن های اسلامی دانشگا های مختلف و سخنرانان برنامه ها افزایش یافته است و همچنین اختلالات موجود در شبکه مخابرات که در قطع ارتباطات sms و مکالمات دانشجویان غیر متعارف می نماید، با جریان سازی های سایت ها و نشریات وابسته به نهادهای امنیتی و اعتراضات نیروهای وابسته در دانشگاه با خواست “برخورد با دانشجویان”، اتفاقات ویژه ای در دانشگاه ها در حال شکل گیری است.

پس از اعتراضات موفقیت آمیز دانشجویان در آذرماه امسال، شواهدی از برخورد با دانشجویان و پرونده سازی علیه دانشجویان در دست است که مهمترین آن ورود غیرقانونی به منزل فعالان دانشجویی و سرقت اطلاعت شخصی دانشجویان می باشد.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر شب گذشته در حالی که بابک زمانیان به همراه چند تن از دوستان ایشان برای برداشتن وسایل شخصی به منزل وارد شدند متوجه شدند که منزل تحت تفتیش قرار گرفته است و مقداری از وسایل از جمله فلش مموری حاوی اطلاعات شخصی وی ناپدید شده و کامپیوتر شخصی موجود در منزل نیز مورد بازبینی قرار گرفته بوده است.

پیشتر نیز در ورود افراد ناشناس به منزل مجید توکلی و بازرسی خانه وی میزانی از دست نوشته ها و مقالات مربوط به جنبش دانشجویی و فعالیت های دانشجویی پلی تکنیک از منزل ایشان به سرقت رفته بود. همچنین در هفته گذشته افرادی ناشناس نلاش برای ورود به منزل احسان منصوری را داشته اند که به دلیل حضور به موقع احسان منصوری و برادر ایشان نتوانسته اند به مقصود خود دست یابند.

در حالی ورود عیرقانونی و غیرمحسوس به منزل فعالان دانشجویی در چند هفته گذشته شدت یافته است که شواهد حاکی از بازبینی اطلاعات موجود بر کامپیوترهای شخصی و سند برداری و یا سرقت اسناد و دست نوشته های خاص از منزل این دانشجویان دارد. با توجه به نحوه ورود و تفتیش صورت گرفته در خانه های دانشجویان، احتمال موارد دیگر بازرسی که مورد توجه قرار نگرفته و یا گزارش نشده باشد نیز وجود دارد.

در آستانه برگزاری مراسم ۱۷ آذر در دانشگاه تهران نیز، ماموران و کارشناسان وزارت اطلاعات با ورود به منزل تنی چند از فعالان دانشگاه تهران کلیه وسایل موجود در خانه این فعالان و کامپیوترهای موجود را مصادره و به محلی نامعلوم منتقل کرده بود.

در ۲ سال گذشته بارها در جریان احضارها و بازداشت های دانشجویان به متن مکالمات و اسناد شخصی دانشجویان اشاره و استناد شده بود که در مواردی عدم دقت و یا اشتباهات فراوان مانع از پیشبرد خواست نهادهای امنیتی شده بود که گویا در دور جدید پرونده سازی علیه دانشجویان به این موارد توجه شده است.

با توجه به بازرسی های صورت گرفته و اسناد جمع آوری شده از منزل دانشجویان و همچنین وسایل مصادره شده در آستانه ۱۷ آذر بیم آن می رود که پرونده سازی جدیدی علیه دانشجویان در حال شکل گیری است. به نظر می رساند پس از آخرین پرونده سازی بزرگ علیه دانشجویان در اردیبهشت ماه سال ۸۶ با جعل ۴ نشریه دانشجویی در دانشگاه امیرکبیر و افتضاح به بار آمده به واسطه تعدد اشتباهات و ضعف های متعدد در اجرای آن پروژه که منجر به رسوایی دستگاه امنیتی شده بود، این بار مجموعه های امنیتی و گروه های خودسر برخورد کننده با دانشجویان به این نکته رسیده اند که برای جلوگیری از رسوایی پیشین که حتی با همه فشارهای وارد به دستگاه قضایی منجر به صدور حکم تبرئه دانشجویان بازداشت شده آن پرونده در دادگاه عمومی شد، به تدارک و جمع آوری اطلاعات دقیق تر و پرونده سازی محکم تری علیه دانشجویان بپردازند.

پرونده سازی علیه دانشجویان در حالی شکل می گیرد که با حساسیت های افکار عمومی و نهادهای بین المللی در برخورد با فعالین دانشجویی و مدنی و لزوم پاسخگویی مسئولین، نهادهای امنیتی به بهانه های واهی و با انتساب اتهامات کذب به برخورد با دانشجویان می پردازند.

این اقدامات امنیتی همزمان در دانشگاه های شهرستان ها نیز صورت گرفته است. در دانشگاه مازندران شبنامه ای جعلی با عنوان «دانشگاه زنده است» در دانشگاه پخش شد که دارای اسامی جعلی و ساختگی به عنوان مدیرمسئول و هیات تحریریه بود، با قلمی امنیتی و شبیه به نشریاتی همچون کیهان، سراسر اتهام و فحاشی به فعالین انجمن اسلامی و تحکیم بود. در شیراز نیز بسیج این دانشگاه با صدور بیانیه ای مانند سناریوی جعل نشریه ها در دانشگاه امیرکبیر موضوع توهین به مقدسات را مطرح کرده و خواستار برخورد شدید با دانشجویان شده است. در دانشگاه سیستان و بلوچستان نیز طی هفته گذشته شبنامه های جعلی علیه دانشجویان و مدیران مسئول نشریات دانشجویی پخش شده است.

لازم به ذکر است که در چند سال اخیر طبق روال متداول، پیش از برخوردهای امنیتی با دانشجویان، رسانه های امنیتی از جمله کیهان، رجانیوز، شبکه خبر دانشجو، فارس نیوز با خط دهی و جریان سازی علیه دانشجویان زمینه های سرکوب دانشجویان و جنبش دانشجویی را فراهم می آورده اند.

در آخرین مورد از این جریان سازی کیهان در انتهای مطلبی با عنوان عادی سازی آشوب طلبی در دانشگاه با خواندن سایت خبرنامه امیرکبیر به عنوان تریبون گروهک غیرقانونی و برانداز تحکیم شعارهای تجمع ۱۷ آذر دانشگاه تهران را هتاکانه و توهین آمیز به مقدسات و سران نظام دانسته است و خبرنامه امیرکبیر و جنبش دانشجویی را مجموعه ای مورد نظر سرویس های جاسوسی غرب و در راستای شبکه سازی در فضای اینترنتی متشکل از سایت های مخالف نظام نامیده و همچنین خبرنامه امیرکبیر را به عنوان یکی از منابع و هسته های مرکزی ایفا کننده نقش مرکزی جریانات خبری سیاه علیه نظام و درج اخبار دروغین دانسته است و خواستار برخور با دانشجویان و این مجموعه شده بود.

Saturday, December 6, 2008

عکس هایی از گیت های امنیتی در دانشگاه تهران

gate۲.JPG

gate۳.JPG

gate۴.JPG
gate۵.JPG

gate۶.JPG

اعتراض بیش از ۱۸۰۰ دانشجوی دانشگاه تهران نسبت به فضای امنیتی این دانشگاه



عکس هایی از گیت های امنیتی در دانشگاه تهران

خبرنامه امیرکبیر: در آستانه روز دانشجو و تجمع بزرگ دانشجویی و در حالیکه خبر ها حاکی از تشدید فضای امنیتی در دانشگاه تهران است، بیش از ۱۸۰۰ نفر از دانشجویان این دانشگاه طی نامه ای اعتراضی به فرهاد رهبر رئیس این دانشگاه خواستار برچیده شدن گیت های امنیتی که آن را “نمادهای توهین به خرد و شخصیت دانشجویان ” نامیدند از صحن دانشگاه و “محیط تحصیل و زندگی” خود شدند .

یکی از اعضای کمپین جمع آوری امضا برای متوقف کردن فعالیت گیتهای امنیتی به خبرنامه امیرکبیر گفت: ” مستندات همه ی امضا ها شامل اسم ، امضا و شماره دانشجویی امضا کنندگان موجود است ولی متاسفانه بدلیل حجم امضاءها هنوز این امضاها به دفتر رئیس دانشگاه تهران ارائه نشده است که در اولین فرصت این کار نیز صورت می گیرد و همینطور رونوشت این نامه اعتراضی نیز در اختیار رسانه ها و نهادهای مرتبط و مسئول قرار خواهد گرفت.”

وی همچنین خاطر نشان کرد که نزدیک به ۴۰۰ نفر از این دانشجویان نیز خواستار انتشار اسامی خود در رسانه ها در اعتراض به گیت های امنیتی شده اند که اسامی انان نیز به زودی در اختیار رسانه ها و خبرگزاری های مختلف قرار خواهد گرفت.

دانشجویان امضا کننده در این نامه از فرهاد رهبر سوال کرده اند که “طبق کدام اولویت و بر اساس چه ضرورتی در حالی که خوابگاه های دانشجویی وضعیت مناسبی از نظر بهداشتی، رفاهی و حتی ظرفیت پذیرش دانشجو ندارند. رقم های هنگفتی را به امنیتی کردن فضای دانشگاه اختصاص می دهد”.

پیش از این فرهاد رهبر هزینه نصب این گیت ها را بسیار کم و چیزی در حدود یک ملیون خوانده بود که بسیاری معتقد بودند با یک ملیون مورد نظر آقای رهبر می توان وضعیت رفاهی دانشگاه تهران را بسیار بهبود بخشید. همچنین فرهاد رهبر مخالفین گیت ها را انگشت شمار نامیده بود. مسئول جمع آوری امضا ها در رابطه ی با نحوه ی جمع آوری امضا ها به خبرنامه امیر کبیر گفت” “این تعداد امضا تنها در طی یک هفته و تنها از ۱۰ دانشکده دانشگاه تهران جمع آوری شده است و مسلما تعداد امضا ها می تواند حتی از این بسیار بیشتر نیز شود.”

وی همچنین بسیاری از معترضین به این گیت ها را اتفاقا دانشجویان هم جناح و هم فکر با رئیس دانشگاه تهران اعلام کرد و گفت این گیت ها حتی در میان همفکران آقای رهبر نیز طرفدار ندارد و طیف های مختلف دانشجویی با این گیت ها مخالف و خواستار جمع آوری این گیت ها هستند .

یادآوری می شود که حتی اعضای شورای صنفی تقریبا بسیجی دانشگاه تهران نیز پیش از این به این گیت ها طی مصاحبه هایی اعتراض کرده بودند و خواستار برچیده شدن آنها شده بودند.

خبرهای چند روز اخیر حاکی از آن بود که گیت های امنیتی در دانشگاه تهران در آستانه ۱۶ آذر فعالیت خود را به طور کامل آغاز کرده اند که در نتیجه اعتراضاتی از سوی دانشجویان و درگیری های پراکنده با مسئولین حراست و انتظامات به وقوع پیوسته است.

متن کامل نامه اعتراضی دانشجویان خطاب به فرهاد رهبر بدین شرح است :

ریاست محترم دانشگاه تهران

ما دانشجویان دانشگاه تهران بدینوسیله اعتراض خود را نسبت به نصب گیت های امنیتی در مبادی ورودی پردیس و خوابگاه‌های دانشگاه اعلام می داریم.

‌سوال اساسی که ذهن همه ی ما را بر می انگیزد این است که طبق کدام اولویت و بر اساس چه ضرورتی در حالی که خوابگاه های دانشجویی وضعیت مناسبی از نظر بهداشتی، رفاهی و حتی ظرفیت پذیرش دانشجو ندارند. کمبود امکانات آموزشی و پژوهشی به ویژه سایت های اینترنتی، کامپیوتر و کتاب و امکانات ورزشی و سلف سرویس ها در دانشکده ها به طرز گسترده ای وجود دارد، مدیریت محترم دانشگاه رقم های هنگفتی را به امنیتی کردن فضای دانشگاه اختصاص می دهد؟

ما دانشجویان خواستار حذف فوری و دائم این نمادهای توهین به خرد و شخصیت دانشجویان که تنها دستاوردشان تحت فشار روانی گذاشتن بیشتر دانشجویان است از محیط تحصیل و زندگی خود هستیم.


استفاده از گاز اشک آور توسط نیروهای امنیتی در دانشگاه همدان

خبرنامه امیرکبیر: مراسم بزرگذاشت روز دانشجو در دانشگاه همدان که از صبح امروز آغاز شد، با حمله نیروهای امنیتی و استفاده از گاز اشک آور به تشنج کشیده شد.

حملات و فشارها بر دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان از هفته گذشته آغاز شد تا از برگزاری مراسم روز دانشجو در روز ۱۶ آذر در این دانشگاه جلوگیری شود. طی هفته گذشته نهادهای امنیتی در همدان با تماس با خانواده های اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان همدان آنان را تهدید می کردند.

با این وجود امروز دانشجویان دانشگاه همدان ضمن برگزاری گرامیداشت روز دانشجو به سیاست های سرکوبگرانه در دانشگاه ها اعتراض کردند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر، نیروهای امنیتی که از عملی نشدن تهدیداتشان برای ممانعت از برگزاری مراسم در دانشگاه همدا خشمگین بودند، به طور وحشیانه و با پرتاب گاز اشک آور مراسم به دانشجویان حمله کردند.

خبرگزاری فارس هم نیز با گزارش این درگیری ها به مکر تکراری بسیجی ها برای سو استفاده از دین متوسل شد.

فارس نوشت: “صبح امروز تجمع گروه غیر قانونی تحکیم وحدت (طیف علامه) در مقابل دانشکده علوم برگزار شد که این تجمع همراه با دست زدن و سوت زدن های مکرر و خواندن سرود یار دبستانی بود که با توجه به همزمانی با سالروز شهادت امام محمد باقر(ع) عملی ناشایست بود.”

نکته قابل توجه این است که فارس طبق روال همیشگی خود با وارونه کردن واقعیات، وحشیگری ماموران امنیتی در بر هم زدن مراسم روز دانشجو را “خشونت‌طلبی و تشنج آفرینی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت” عنوان کرد.

سیاوش حاتم، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در توضیح حمله نیروهای امنیتی برای برهم زدن برنامه شانزدهم آذر ماه به رادیو فردا گفت: “هنگامی که در اواخر مراسم دانشجویان در حال خواند سرود یار دبستانی بودند نیروهای امنیتی برای متفرق کردن دانشجویان به سمت آنها گاز اشک آور پرتاپ کردند.”

Thursday, December 4, 2008

نگاه ♦ کتاب

هنگامي که دستگيري‌ﮬاي پس از انقلاب اسلامي آغاز شد، فرخ‌رو پارساي در لندن بود. محمدجواد باهنر، محمد بهشتي ‏و شيخ محمد مفتح که از مشاوران "خانم وزير" بودند، اينک در شمار دست اندرکاران رژيم جديد قرار داشتند. اين نه ‏بختي براي فرخ‌رو پارساي که چه بسا بدشانسي وي بود. به نوشته منصوره پيرنيا "اين سه تن هر کدام نقاط ضعف و ‏پرونده جيره‌خواري‌شان در نزد خانم پارساي موجود بود و بايد به هر شکل که ممکن بود او را از ميان بر مي‌داشتند... ‏در پرونده شيخ مفتح عکسي بود که او را در حال تعظيم تمام‌قد به دکتر پارساي نشان مي‌داد."khanomvazir1.jpg

در باره کتاب خانم وزير "خاطرات و دست‌نوشته‌هاي فرخ‌رو پارساي"، نوشته منصوره پيرنيا. انتشارات مهر ايران-‏آمريکا؛ پاييز ۱۳۸۶‏

اين، شصتمين کتابگزاري است که مي‌نويسم و از آنجاکه اصطلاح "کتابگزاري" اينک جا افتاده و بسياري آن را به کار ‏مي‌برند، بد نيست همين جا به چگونگي پيدايش آن در کيهان لندن اشاره‌اي شود.‏

به "کتابگزاري" نه در فرهنگ‌هاي معتبر مانند دهخدا و معين اشاره شده و نه تا جايي که جستجو کرده‌ام، پيش از اين به ‏کار رفته است. آنچه نيز در اينترنت زير عنوان "کتابگزاري" يافت مي‌شود، همگي به پس از تاريخ انتشار آن در کيهان ‏لندن مربوط مي‌شوند.‏

اوايل سال ۱۳۷۹ بود که هوشنگ وزيري، سردبير وقت کيهان، در يک گفتگوي تلفني موضوع يک ستون مستقل و ‏ثابت را در معرفي و نقد کتاب مطرح کرد و من از آنجا که شيره هر کتابي را مي‌کشم، از آن استقبال کردم ولي گفتم ‏عنوان "معرفي" و يا "نقد" چندان رسا نيست. هوشنگ وزيري گفت مدتهاست براي چنين ستوني عنوان «کتابگزاري» ‏را در نظر دارد که به نظرش فراگير است.‏

به اين ترتيب، نخستين "کتابگزاري" درباره کتاب "خاطرات تاج‌السلطنه" که پيش از اين در سال‌هاي ۶۱ و ۷۱ توسط ‏منصوره اتحاديه و سيروس سعدونديان و بعدها به کوشش مسعود عرفانيان در سال ۱۳۷۸ منتشر شده بود، با اين ‏يادداشت کوتاه در ۱۴ مهر ۱۳۷۹ در کيهان شماره ۸۲۷ منتشر شد:‏

‏"ناشر مي‌خواهد کتابش را بخرند، نويسنده مي‌خواهد کتابش را بخوانند. کتابگزار مي‌خواهد گزارشي از مضمون کتاب ‏به خريداران و خوانندگان احتمالي ارائه نمايد، بدون آنکه همچون خوابگزار به تعبير آن بپردازد. انتخاب نخستين کتاب ‏براي ستون کتابگزاري کمي با وسواس همراه بود. سرانجام خاطرات زني برگزيده شد که در شرايطي که اکثريت زنان ‏ايران اعم از عوام و اشراف از نعمت سواد و امکان فعاليت در امور فرهنگي و اجتماعي محروم بودند، زندگي خويش ‏را بي‌پروا به نگارش در آورد".‏

اينک شصتمين کتابگزاري نيز به زندگي، خاطرات و همچنين دفاعيه يک زن اختصاص دارد. نخستين زني که در ايران ‏به وزارت رسيد.‏

روز پنجشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۵۹ روزنامه کيهان نوشت: "ساعت يک و نيم بامداد امروز فرخ‌رو پارساي تيرباران ‏شد". مرده‌شوي‌ها از شستن جسد وي خودداري کردند زيرا وي به نام "مفسد في‌الارض" اعدام شده بود. زنان خانواده ‏بودند که پيکر وي را شستند و ديدند که سه تير به زير سينه‌اش اصابت کرده و از پشت بدنش خارج شده است. اين ‏سرنوشت زني بود که در خانه مادري چون فخرآفاق پاراسي ناشر مجله "جهان زنان" و پدري چون فرخ‌دين پارساي از ‏روزنامه‌نگاران بنام زمانه خود پرورش يافته بود. پدر و مادري که تلخي توقيف و تبعيد را در کشاکش تناقضات دوراني ‏که ايران راهي نوين را در پيش گرفته بود، چشيده بودند. مادر از پيشتازان مبارزه براي حقوق زنان و از ياران صديقه ‏دولت‌آبادي بود و پدر در شمار کساني که زبان خود را نگاه نمي‌توانستند داشت.‏

منصوره پيرنيا در کتاب "خانم وزير" که با عکس‌هاي متعدد و ديدني همراه است پس از شرحي مفصل از خانواده ‏فرهيخته فرخ‌رو پارساي بر اساس خاطرات، دست نوشتهﮬا، مصاحبه ها و يادماندهﮬاي ديگران به آنچه بر سر وي در ‏جمهوري اسلامي رفت، مي‍ پردازد.‏

khanomvazir2.jpg

پيرنيا درباره يادداشتﮬاي خانم وزير مي‌‍نويسد: وي «در تابستان ۱۳۵۷ دست به نگارش زندگي نامه خود مي‌زند و به ‏نظر مي‌رسد ترازنامه زندگي سياسي پايان يافته‌اي را به روي کاغذ مي‌آورد. زندگي نامه‌اي که در حقيقت اعترافات يک ‏بانوي اهل سياست است. در اين زندگي نامه و مخصوصا يادداشت‌ها، نويسنده ديدي انتقادي و پر از نيش و گاهي گزنده ‏دارد و زماني به حد يک زن عاصي، ناراضي، خشمگين و تلخ مي‌شود و به زمين و زمان ناسزا مي‌گويد».‏

پيش از اين اما فرخ‌رو پارساي يادداشت‌هايي را در سال ۱۳۵۵ و دو سال پس از برکناري از وزارت آغاز کرده بود که ‏هرگز به پايان نرساند. وي در آغاز اين يادداشت‌ها از جمله مي‌نويسد: «جوانان امروز در فاصله سنين ۲۰ تا ۵۰ ساله ‏ايراني اکثرا مرا به خوبي مي‌شناسند چرا که سال‌ها مربي و مدير مدرسه و معاون وزارت آموزش و پرورش بودم. ‏اولين زني بودم که به مجلس رفتم و اولين زني بودم که معاون و سپس وزير شدم و تا کنون نيز تنها زني هستم که در ‏صف وزيران سابق مي‌ايستم اما همه اين‌ها ظاهر است و باطن زندگي زن ايراني چيز ديگري است». و حقيقتا فرخ‌رو ‏پارساي در اين قضاوت حق داشت چرا که تنها دو سال بعد زناني که پوشيده در چادرهاي سياه به خيابان‌ها آمدند تا خود ‏را داوطلبانه تسليم يک حکومت ديني کنند، نشان دادند آنچه به عنوان حقوق فردي و اجتماعي زنان در قانون تضمين ‏شده بود، تا چه اندازه با آنچه در ذهن جامعه و به ويژه خود زنان مي‌گذشت، فاصله داشت.

khanomvazir3.jpg


فرخ‌رو پارساي در يادداشت‌هاي خود از زندگي خصوصي و اجتماعي و از وضعيت زنان ايران که حتي پاسبان نيز ‏حاضر نمي‌شد با يک «ضعيفه» حرف بزند، مي‌نويسد. وي که تحصيلات پزشکي و تخصص بيماري‌هاي کودکان را با ‏همسر و فرزندان کوچک به پايان رسانده بود، ترجيح داد دبير و مدير دبيرستان بشود و به آموزش و پرورش بپردازد. ‏فرخ‌رو پارساي همزمان در فعاليت‌هاي جنبش زنان نيز حضور داشت و از اينکه استقلال اين جنبش به دليل دخالت‌هاي ‏بالا از جمله «والاحضرت اشرف» از ميان مي‌رود، به شدت متأسف بود.‏

در «خانم وزير» جا به جا مي‌توان فشار روحانيان را ديد که به شدت با دستيابي زنان به مسئوليت‌هاي بالاي دولتي ‏مخالفت مي‌ورزيدند. در چنين شرايطي، فرخ‌رو پارساي همزمان با تهيه برنامه‌هاي راديويي، «سازمان زنان کارگر» را ‏نيز سازماندهي کرد. وي پيش از آنکه به وزارت برسد، به عنوان نخستين زن به مقام معاونت پارلماني وزارت آموزش ‏و پرورش رسيد. او در اين باره مي‌نويسد: «در شغل جديد خود احساس مسؤليت شديدي مي‌کردم زيرا که اگر من ‏مي‌توانستم از عهده انجام کار و وظيفه‌ام به خوبي برآيم در آينده راه براي زنان بيشتري براي ورود به قوه مجريه باز ‏مي‌شد و اگر موفق نمي‌شدم گناه بزرگي نسبت به زنان ايراني مرتکب شده بودم».‏


در اين ميان اما ساواک نيز بيکار ننشست و گزارش مي‌داد: «روحانيون از انتصاب خانم فرخ‌رو پارساي به معاونت ‏پارلماني وزارت آموزش و پرورش ناراضي هستند و اظهار مي‌دارند که اين اقدام نوعي اهانت به مقام روحانيت است». ‏جالب اينجاست که «همان روزها ساواک پرونده‌اي به شماره ۶۴۱۲۴» به نام فرخ‌رو پارساي تشکيل داد. اسناد و ‏مدارک اين پرونده بعدها مورد استناد دادگاه انقلاب اسلامي در محکوميت و صدور حکم اعدام براي نخستين وزير زن ‏ايران قرار گرفت. ساواک حتي در گزارشي دکتر فرخ‌رو پارساي را به بهايي بودن «متهم» کرد و او را از فرقه ‏‏«ازلي» دانست.‏

ليکن با وجود مخالفت برخي روحانيان و گزارش‌هاي ساواک، فرخ‌رو پارساي به وزارت آموزش و پرورش رسيد. ‏منصوره پيرنيا در اين مورد مي‌نويسد: «دولت هويدا آماده مي‌شود که يک وزير زن را در کابينه خود بپذيرد. ‏نخست‌وزير با احتياط پيش مي‌رود و نظر تني چند از علما را در اين باره مي‌پرسد و چند روز قبل از معرفي دکتر ‏پارساي در شرفيابي به حضور اعليحضرت عرض مي‌کند که مي‌خواهم خانم فرخ‌رو پارساي را به عنوان وزير آموزش ‏و پرورش معرفي کنم. نظر آخوندها را هم پرسيده‌ام، حرفي ندارند. شاه نگاهي از سر سرزنش به نخست‌وزير مي‌کند و ‏مي‌گويد: حالا آخوندها هم آدم شدند!»‏

در تاريخ ششم شهريور ۱۳۴۷ نخستين زن در ايران به مقام وزارت مي‌رسد.‏

‏<‏strong‏>مشکلات سنتي<‏‎/strong‏>‏

‏«حجاب» و «چادر» و رابطه دختر و پسر در آن دوران نيز هنوز مشکل بسياري از خانواده‌هاي ايراني بود. فرخ‌رو ‏پارساي در مقام وزير چنين مي‌نويسد: «در شانزده نقطه دورافتاده کشور ما دبيرستان‌هاي مختلف دخترانه و پسرانه ‏داريم که دختر و پسر در کنار يکديگر درس مي‌خوانند و دخترها هم چادر بر سر نمي‌کنند. اين نوع مدارس به اصرار ‏من هم به وجود نيامده يعني مثلا مردم شهر نقده براي دخترانشان مدرسه مي‌خواستند و براي ما امکان فرستادن دبير به ‏آن منطقه نبود، گفتم: اگر دختران شما خواهان تحصيل در دبيرستان هستند با مسئوليت خود شما مي‌توانند در ‏دبيرستان‌هاي پسرانه نامنويسي کنند. مردم هم راضي شدند و حالا دختر و پسر در يک شهرستان، آن هم در شهرستان ‏نقده، با هم در يک مدرسه مختلط درس مي‌خوانند و هيچ اشکالي هم پيش نيامده است ولي در مورد همين دخترها من ‏مطمئن نيستم که وقتي از در مدرسه بيرون مي‌آيند و به خانه خاله و عمه مي‌روند، چادر به سر نکنند... چادر پوشيدن ‏يک نوع تنبلي است... با هر کدام از اين دخترها صحبت مي‌کنيد، هيچ کدام مايل نيستند چادر به سر کنند ولي محيط ‏خانواده و کوچه و پس کوچه‌ها طوري است که آنها را وادار مي‌کند که چادر بپوشند... بايد دانست وضعي را که لباس ‏ساري براي زنان هندي دارد، چادر براي زنان ايراني ندارد... براي تنبلي و بي نظمي و لاابالي‌گري برخي از زن‌ها ‏خيال مي‌کنند که چادر همه عيب‌ها را مي‌پوشاند و حال آنکه چادر عيب‌ها را از بين نمي‌برد بلکه فقط روي عيب را ‏مي‌گيرد تا مردم آن را نبينند ولي عيب‌ها وجود دارد و روز به روز هم شديدتر مي‌شوند».

khanomvazir5.jpg

فرخ‌رو پارساي در مورد حجاب نظر روشني داشت: «چادر يک مانع روحي و مانع پيشرفت زن ايراني شده است و ‏حداکثر سوء تفاهم را در مورد معني واقعي عفت و نجابت براي زن ايراني به وجود آورده است و بيشتر مردها هستند ‏که مانع پيشرفت زن‌ها مي‌شوند و براي چادر تبليغ مي‌کنند. اگر مسئله عفت و نجابت آنطور که عده‌اي فکر مي‌کنند فقط ‏به چادر وابسته بود، در اين صورت بايد بگويم که همه مردم دنيا غير از مثلا يک ميليون زن چادر بر سر، بي عفت و ‏نانجيب هستند. در حالي که بسيار مي‌بينيم که چه فجايع و بي‌عفتي‌هايي زير پوشش چادر اتفاق مي‌افتد». گزارش ساواک ‏در مورد نظرات «خانم وزير» درباره «چادر» نيز خوب به کار دادگاه انقلاب اسلامي آمد
khanomvazir6.jpg

khanomvazir7.jpg

♦ انقلاب شکوهمند

در شور و حال انقلاب اسلامي اما حتي «خانم وزير» هم در يادداشت‌هاي خود در تابستان ۵۷ به اين نتيجه مي‌رسد که ‏‏«اسلامي که او بيان مي‌کند به نظر من اسلام حقيقي است» و منظورش رهبر انقلاب اسلامي است. و مي‌افزايد: «من ‏معتقدم که هيچ چيز جز مذهب اسلام نمي‌تواند ما را از گردابي که سيستم گذشته براي همه تهيه ديده بود و خود نيز در ‏آن غرق شد، نجات دهد». آيا وي پيشاپيش به دستگيري و محاکمه خود مي‌انديشيد؟

هنگامي که دستگيري‌هاي پس از انقلاب اسلامي آغاز شد، فرخ‌رو پارساي در لندن بود. محمدجواد باهنر، محمد بهشتي ‏و شيخ محمد مفتح که از مشاوران «خانم وزير» بودند، اينک در شمار دست درکاران رژيم جديد قرار داشتند. اين نه ‏بختي براي فرخ‌رو پارساي که چه بسا بدشانسي وي بود. به نوشته منصوره پيرنيا «اين سه تن هر کدام نقاط ضعف و ‏پرونده جيره‌خواري‌شان در نزد خانم پارساي موجود بود و بايد به هر شکل که ممکن بود او را از ميان بر مي‌داشتند... ‏در پرونده شيخ مفتح عکسي بود که او را در حال تعظيم تمام‌قد به دکتر پارساي نشان مي‌داد».‏

اواخر بهمن ۱۳۵۸ فرخ‌رو پارساي، که گفته مي‌شود برادرزاده‌اش سعيد پارساي محل اقامت او را لو داد، دستگير شد. ‏در کتاب شرح مفصلي از دستگيري و محاکمه و دفاعيات «خانم وزير» با استناد به گزارش‌هاي منتشر شده و هم چنين ‏گفتگو و سخنان افراد و شخصيت‌هاي مختلف داده مي‌شود. خود فرخ‌رو پارساي همچنان سايه ساواک را حتي در دادگاه ‏انقلاب اسلامي نيز مي‌ديد و بر کاغذ يادداشت‌هايش که در کتاب کليشه شده است نوشت: «اين ساواک است که مرا ‏محاکمه مي‌کند».‏

اعتراض کشورهاي خارجي و سازمان‌هاي بين‌المللي براي جلوگيري از اعدام فرخ‌رو پارساي مؤثر نيفتاد. منصوره ‏پيرنيا آخرين دقايق فرخ‌رو پارساي را که حکومت وي را به خيال خود براي تحقير همراه با يک روسپي معروف به ‏‏«پري بلنده» به اعدام سپرد، چنين تصوير مي‌کند:‏

پري بلنده «اندامي کشيده و بلند و موزون داشت و يک سر و گردن از مأمورين اجراي اعدام و ميرغضب‌هاي خود ‏بلندتر مي‌نمود. پري چادرنمازي بر سر داشت... گوني کهنه‌اي را آوردند و بر سر و روي او انداختند. گوني کوتاه بود و ‏قسمتي از ساق و مچ پاي موزون پري از زير چادر و گوني بيرون افتاده بود. گوني ديگري را آوردند و به بلنداي پاهاي ‏او کشيدند و با طناب دور آن را بستند و به سرعت طناب پيچ‌اش کردند و طنابي بر گردن او انداختند و سر طناب را به ‏درخت بستند و چون گوسفندي که بر درخت آويزان مي‌کنند تا آن را سلاخي و قرباني کنند، طناب دار را بالا کشيدند...‏
گوني کهنه و کثيف و چرک‌آلود ديگري را آوردند و اين بار معلم و پزشک، نخستين زن مدير کل، نخستين زن وکيل ‏مجلس شوراي ملي، نخستين بانوي معاون وزير و نخستين زن وزير و مبارز راستين راه آزادي و تساوي حقوق زنان را ‏به زور در گوني کردند و براي آن که دست و پايي نزند، طنابي را بر پاهاي او بستند و طناب ديگري را از روي گوني ‏به دور گردن او پيچيدند و او را به درخت اعدام آويزان کردند. طناب دار را که بالا کشيدند، طناب پاره شد و فرخ‌رو ‏پارساي، در فاصله يک متري به زمين افتاد. حالا ديگر به کلي از حال رفته و بي‌هوش شده بود. طناب را از سر و رو ‏و بدن او باز کردند و او را به داخل حياط بردند و در کنار حوض کثيف و آب خزه گرفته‌اي مشتي آب بر سر و روي او ‏زدند و مجددا او را به هوش آوردند.‏

khanomvazir8.jpg


خانم پارساي که به هوش آمد نفسي به راحتي کشيد و تصور مي‌کرد... با پاره شدن طناب بي‌گناهي او نيز به اثبات ‏رسيده و مورد لطف خداوندي قرار گرفته است. کمي آرام گرفته بود و ديگر گريه و زاري و ناله هم نمي‌کرد. پس از ‏گذشت نزديک به يک ربع ساعت مجددا او را به محل قتلگاه بردند. کارش به جنگ تن به تن کشيده بود. اين بار سيم ‏قطور و مقاوم بکسل آوردند و به بالاي درخت بستند و سپس سيم دار را بر گردن فرخ‌رو پارساي انداختند و چند جعبه ‏خالي پپسي را زير پاي او گذاردند و دقايقي بعد يکي از دژخيمان مرگ لگد محکمي به جعبه‌ها زد و جعبه‌ها را از زير ‏پاي خانم پارساي به گوشه‌اي پرتاب کرد...»‏

ساعت يک و نيم صبح روز ۱۸ ارديبهشت ۱۳۵۹ بود. سه تير خلاص بر پيکر بي‌جان وي شليک شد. فرخ‌رو پارساي ‏حتي در وصيت‌نامه بس کوتاه خود حقوق زنان را فراموش نکرد و نوشت: «دادگاه بين زنان و مردان تفاوت زيادي ‏مي‌گذارد و اميدوارم آتيه براي زنان بهتر از اين باشد». وي خطاب به دادگاه انقلاب اسلامي و در دفاعيه‌اش بود که ‏خواند:‏

يارب نظر تو بر نگردد
برگشتن روزگار سهل است

نوامبر ۲۰۰۸‏

منبع: سايت الفبا



Tuesday, December 2, 2008

ادامه تجمع دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک برای برکناری مدیر کل امور دانشجویی



خبرنامه امیرکبیر: در ادامه ی تحصن دانشجویان پلی تکنیک در اعتراض به عملکرد مدیر کل امور دانشجویی و فرهنگی دانشگاه (فراهانی)، روز گذشته نیز تجمع بزرگی در دانشگاه برگزار شد. دانشجویان ساعت ۱۱ در صحن دانشگاه تجمع کردند و پس از حلقه زدن، شروع به دادن شعارهایی مانند “دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد” و “مدیر بی لیاقت استعفا استعفا” کردند. همچنین امروز دانشجویان متحصن دست به اعتصاب غذا زدند. آنها ظروف نهار خود را از روبروی سلف یک تا مقابل در ساختمان معاونت دانشجویی و فرهنگی چیدند. بیانیه ی شماره یک شورای متحصنین توسط یکی از دانشجویان در تجمع صحن دانشگاه خوانده شد. در این بیانیه، متحصنین خواستار برخورد قاطعانه با عوامل مقصر در حادثه ی سقوط آسانسور و برکناری هر چه سریع تر فراهانی شدند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر پس از خواندن بیانیه، دانشجویان در حالی که شعار می دادند به سمت ساختمان معاونت دانشجویی و فرهنگی حرکت کردند. در این زمان تعداد دانشجویان حاضر در تجمع از روز گذشته نیز بیشتر بود. متحصنین نیز با شعار “دانشجوی با غیرت حمایت حمایت” از دیگر دانشجویان دعوت می کردند به جمع آن ها بپیوندند. جمعیت بسیار زیاد دانشجویان مقابل ساختمان معاونت فرهنگی توقف کرد.

در همین زمان جلسه ای در مسجد دانشگاه با حضور نمایندگان دانشجویان، میر احمدی (مسئول نهاد رهبری) و دکتر آرزو (معاونت دانشجویی) تشکیل شده بود. دانشجویان حاضر در مقابل ساختمان معاونت دانشجویی، مطلع شدند فراهانی در ساختمان نیست (فراهانی در ساختمان انفورماتیک مخفی شده بود) و از طرفی منتظر نتیجه ی جلسه ی تشکیل شده در مسجد بودند. بنابر این تصمیم گرفتند به صحن دانشگاه برگردند.

با وجود بارش باران و سرمای هوا، دانشجویان در صحن دانشگاه حدود ۲ ساعت زیر باران ایستادند و بدون خستگی شعار دادند. در حدود ساعت یک دانشجویان با ابتکاری جالب تصمیم گرفتند برای در امان ماندن از بارش باران، تجمع خود را در محل نمایشگاه ها، دانشجویان دوباره حلقه زدند و با قدرت و شدت بیشتری به شعار دادن پرداختند.

سپس متحصنین توماری را امضا کردند که در آن از ریاست دانشگاه درخواست شده بود فراهانی را از کار برکنار کنند. مدتی بعد اعلام شد که که عمل پیوند پای سعید عربلو (دانشجوی مصدوم) موفقیت آمیز بوده و احتمال قطع پا کاهش یافته است. این خبر خوشحالی و شادی دانشجویان را در پی داشت. همچنین اعلام شد که دانشجویان تا مشخص شدن نتیجه ی جلسه با میر احمدی و آرزو، به تجمع خود ادامه خواهند داد. پس از خاتمه ی این جلسه در حدود ساعت ۳، نمایندگان متحصنین در جمع دانشجویان حاضر شدند تا نتیجه ی جلسه را اعلام کنند. در این جلسه، دکتر آرزو اعلام کرده بود که فراهانی به طور فردی استعفا داده و با استعفای او نیز موافقت شده است. اما آرزو و میر احمدی از دانشجویان دو روز فرصت خواستند تا مراحل اداری استعفا طی شود و در ضمن جانشین مناسبی برای سمت مدیر کل امور دانشجویی و فرهنگی انتخاب شود. این درخواست با مخالفت عده ای از دانشجویان مواجه شد که معتقد بودند مدیران دانشگاه به دنبال اتلاف وقت تا آخر این هفته هستند تا با کشیده شدن موضوع به روز ۱۶ آذر و ایجاد جو امنیتی، دانشجویان را ساکت کنند.

دانشجویان متحصن در نهایت اعلام کردند که در صورت برکنار نشدن فراهانی تا آخر این هفته، از شنبه هفته آینده با تعطیل کردن کلاسهای درس، تحصن خود را از سر خواهند گرفت.


p۲۲.JPG

p۲۱.JPG


p۲۴.JPG


p۲۳.JPG


p۲۵.JPG


p۲۶.JPG




تحصن مجدد دانشجویان دانشکده خبر؛ رییس دانشکده باز هم به جمع دانشجویان نیامد



خبرنامه امیرکبیر: دانشجویان دانشکده خبر با گذشت یک هفته از برگزاری تریبون آزاد در این دانشکده و بی‌پاسخ ماندن مطالبات صنفی، اقدام به برگزاری تحصن کردند. دانشجویان پس از تحصن در سالن دانشکده و برگزاری تریبون آزاد، در حالی که هیچ‌یک از مسئولان دانشکده خبر حاضر به حضور در بین آنها نشدند به سمت اتاق رییس حرکت کردند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، ساعت ۱۲:۳۰ دانشجویان از سلف‌گالری دانشکده خبر به سمت سالن دانشکده حرکت کرده و در مقابل نگهبانی متحصن شدند. در ادامه، یکی از دانشجویان با اشاره به تریبون آزاد هفته گذشته و بیان خواسته‌های به حق صنفی، گفت: ما هفته گذشته درخواست‌هایمان را که بارها به شکل‌های مختلف بیان کرده بودیم، بار دیگر در قالب تریبون آزاد دانشجویی عنوان کردیم اما پس از حدود دو ساعت هیچیک از مسئولان دانشکده به جمع ما نیامدند تا پاسخی بدهند.

daneshkadekhabar۱.jpg

گلبو فیوضی افزود: امروز پس از گذشت یک هفته و بی‌پاسخ ماندن مطالبات کهنه دانشجویان دانشکده خبر، بار دیگر این‌بار در سالن اصلی دانشکده جمع می‌شویم و منتظر مسئولان و رییس دانشکد ه خبر می‌مانیم تا در جمع ما حضور یابند.

سپس یکی دیگر از دانشجویان گفت: چرا مسئولان دانشکده خبر حتی این قدر برای دانشجویان ارزش قایل نیستند که حتی به جمع دانشجویان بیایند و صحبتهایشان را بشنوند؟ چرا رییس دانشکده خبر جوابی نمی‌دهد؟ آیا حرفهای ما را نمی‌شنود؟ مگر ما دانشجوی دانشکده خبر نیستیم؟ ما آمده‌ایم به دانشکده تا به آموزه‌ها و سوادمان افزوده شود اما اساتیدی که به دانشکده خبر دعوت شده‌اند از سطح علمی پایین‌تری نسبت به دانشجویان برخورداند.

در ادامه یکی دیگر از دانشجویان اظهار کرد: هفته گذشته مطالباتمان که موضوع تشکل مستقل دانشجویی، نشریات دانشجویی، بحث ۲۰ برابر شدن یکباره قیمت غذا، اساتید نالایق و کم‌سواد و … بود را مطرح کردیم و یک هفته منتظر ماندیم تا کسی به ما پاسخ دهد. اسامی دانشجویان را به بورد زده‌اند که به‌خاطر ندادن شهریه بیایند مرخصی بگیرند. فرجی ادامه داد: رییس دانشکده باید شرمنده باشد که اسم دانشجویش به خاطر ندادن شهریه به بورد بخورد. حالا نیز قیمت غذای دانشجویی را از یکصد تومان به دو هزار تومان رسانده‌اند که ظلم بزرگی به دانشجویان است. اگر دانشکده خبر یک تشکل دانشجویی مستقل داشت تا در شورای دانشکده و تصمیم‌گیری‌های آن نقش داشته باشد، شاید حالا وضع دیگری داشتیم. مسئولان دانشکده خبر انجمن دانشجویان دانشکده را لغو مجوز کردند و تمام تلاش ما در دانشکده خبر و حتی وزارت علوم برای گرفتن مجوز انجمن اسلامی دانشجویان بی‌نتیجه ماند.

daneshkadekhabar۵.jpg

پس از او یکی دیگر از دانشجویان گفت: جشنواره مطبوعات برگزار شد و دانشکده خبر هم در این جشنواره یک غرفه داشت. سئوال من این است که چطور تنها مرکز تخصصی آموزش در حوزه رسانه در خاورمیانه، حتی یک نشریه دانشجویی در هیچ زمینه‌ای نداشت. آیا بهتر نبود که مسئولان دانشکده خبر بودجه دانشکده را حرام نمی کردند و در جشنواره شرکت نمی‌کردند تا موجب خجالت دانشجویانش نشوند؟

احسان مازندارنی، یکی دیگر از دانشجویانی بود که صحبت کرد.

وی اظهار کرد: تمام امکاناتی که یک دانشجو می‌توانست داشته باشد را از ما دانشجویان گرفتند. آیا رییس دانشکده خبر که می‌گوید با ریاست‌جمهوری در ارتباط مستقیم است نمی‌تواند برای بودجه دانشکده خبر هم صحبتی با آقایان بکند؟ سه سال پیش گفته شد، پول نفت را به سر سفره‌هایتان می‌آوریم. ما نفت نخواستیم، همان سفره‌هایمان را نبرید.

پس از او یکی دیگر از دانشجویان گفت: مشکل ما این است که مسئولان دانشکده فکر می‌کنند ارباب هستند و ما رعیت آنها هستیم.

سپس، دانشجویان با خواندن سرود «یار دبستانی من» به تحصن خود ادامه دادند. آنها پس از گذشت ۴۰ دقیقه از تحصن خود به طرف اتاق رییس دانشکده خبر در طبقه چهارم حرکت کردند تا او را وادار به پاسخگویی کنند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر با تشویق دانشجویان و فریاد درخواست برای بیرون آمدن احمدزاده کرمانی، رییس دانشکده خبر از اتاقش، یکی از دانشجویان گفت: ما هرچه اعتراض کردیم، رییس دانشکده خبر گویا گوشش شنوای اعتراضات ما نبود. حالا در مقابل در اتاق وی آمده‌ایم و فکر می‌کنیم حداقل الان دیگر صدای ما دانشجویان را می‌شنود.



daneshkadekhabar۴.jpg

وی سپس با طرح خواسته‌های دانشجویان، از رییس دانشکده خبر خواست که به جمع دانشجویان بیاید. سپس دانشجویان از رییس دانشکده خبر خواستند که مخفی نشود و بیرون بیاید تا با دانشجویان حرف بزند.

در حالی که ۱۰ دقیقه از حضور دانشجویان می‌گذشت و رییس دانشکده خبر خود را مخفی کرده بود، وی معاون دانشجویی دانشکده را به جمع دانشجویان فرستاد. این موضوع باعث اعتراض دانشجویان شد و آنها خواستند که شخص احمدزاده در جمع آنها حاضر شود. در عین حال معاون دانشجویی دانشکده خبر پس از شنیدن اظهارات و اعتراضات دانشجویان، در همان ابتدای سخنان خود، آنها را تهدید کرد و گفت که این تجمع با مجوز کجا بوده و تجمع باید مجوز داشته باشد.

این سخنان او با اعتراض دانشجویان روبه‌رو شد. دانشجویان اظهار کردند که اعتراض و تجمع دانشجویان احتیاجی به مجوز ندارد. معوان دانشجویی دانشکده اظهار کرد که رییس دانشکده الان در حلسه است و نمی‌تواند بیاید بیرون.

سپس معاون دانشجویی دانشکده خبر که قصد داشت اعتراضات دانشجویان را تنها محدود به بحث غذا کند با لحنی تند، گفت: شما باید منتظر می‌ماندید تا کارهای ما نتیجه‌ای بدهد. شما با ما همکاری نکردید.

این سخنان وی نیز با اعتراض دانشجویان روبه‌رو شد که می‌گفتند یک هفته منتظر مانده‌اند و هفته گذشته نیز تا ساعت ۲ منتظر رییس دانشکده بودند تا در بین آنها بیاید. یکی از دانشجویان گفت: احساس می‌کنیم که شما دارید از موضع بالا و طلبکارانه با دانشجویان صحبت می‌کنید. این در کشور ما جا افتاده که مسئولان به مردم حکومت کنند و امر هم بکنند. در حالی که برعکس این مردم هستند که باید به مسئولان حکومت کنند. اگر رییس دانشکده، رییس شده به‌خاطر من است و اگر دانشجویی نبود، احمدزاده می‌خواست به چه‌کسی ریاست کند؟

در این اعتراض که دانشجویان همچنان خواستار حضور رییس دانشکده خبر در بین خود بودند، چند بار بحث بین دانشجویان و معاون دانشجویی به دلیل نوع اظهارت وی، به تشنج کشیده شد که با همکاری دانشجویان به‌صورت مسالمت‌آمیز و آرام فیصله یافت. دانشجویان تاکید کردند که مطالبات آنها محدود به یک موضوع غذا نیست و تشکل و نشریه و موضوع اساتید نالایق و بی‌سواد، فشار به دانشجویان برای شهریه، فضای دانشکده و… خواسته‌های دانشجویان است.


daneshkadekhabar۳.jpg


معاون دانشجویی دانشکده اظهار کرد: در رابطه با غذا من پیگیری می کنم اما برخی افراد هستند که به من می‌گویند چرا به‌دنبال حل این موضوع هستی. وی در ادامه بار دیگر دانشجویان را تهدید کرد و گفت: با متشنج شدن فضای دانشکده، دود آن به چشم خود شما می‌رود. این اظهارات وی بار دیگر اعتراض دانشجویان را به‌دنبال داشت که این حرف او را تهدید تلقی کردند.

سپس یکی از دانشجویان گفت: این شهریه‌ای که هر ترم از دانشجویان گرفته می‌شود کجا صرف می‌شود؟ وضعیت آموزشی دانشکده که اسفبار است. پس به ما بگویید این شهریه کجا می‌رود. او افزود: چرا دانشکده به‌جای برگزاری مراسم تقدیر از مولانا و دادن پنج سکه بهار آزادی به وی، این بودجه را صرف دانشکده نمی‌کند؟

معاون دانشجویی دانشکده خبر در پایان به دانشجویان قول همکاری داد و قرار شد، شورایی از دانشجویان مطالبات را بار دیگر به طور کتبی به مسئولان دانشکده بدهند. پس از پایان این تحصن، دانشجویان با تاکید بر ادامه اعتراضات خود در صورت برآورده نشدن خواسته‌هایشان، محل تحصن را ترک کردند.


واکنش هیات رئیسه دانشگاه امیرکبیر به احتمال قطع پای یک دانشجو: هزینه بیمارستان را پرداخت می کنیم!



خبرنامه امیرکبیر: در حالی که پس از سقوط یکی از دانشجویان خوابگاهی در چاه آسانسور، وی هم اکنون در آستانه از دست دادن یک پای خود تا آخر عمر است، هیات رئیسه دانشگاه امیرکبیر با انتشار اطلاعیه ای ابراز داشت که هزینه بیمارستان دانشجوی مصدوم را پرداخت خواهد کرد!

سعید عربلو دانشجوی ورودی ۸۴ مهندسی برق دانشگاه امیرکبیر جمعه شب گذشته بر اثر مشکل پیش آمده برای آسانسور خوابگاه نجات اللهی دانشگاه امیرکبیر، دچار حادثه شد که بر اثر جراحات وارده احتمال قطع پای وی می رود و همچنین دست وی نیز از چند ناحیه شکسته شد. اما نکته قابل توجه این است که در حالی که حتی خبرگزاری ایسنا نیز در مصاحبه با پزشکان بیمارستان وضعیت سعید عربلو را به حدی وخیم گزارش کرده بود که این پزشکان قادر به عمل جراحی بر روی پای وی نیستند، هیات رئیسه دانشگاه در اطلاعیه خود موضوع را فقط “شکسته شدن پا” عنوان کرده است.

در اطلاعیه هیات رئیسه آمده است: “با کمال تاسف و تاثر حادثه ناگوار سقوط یکی از دانشجویان عزیز که منجر به شکسته شدن پای ایشان شده است را به اطلاع می‌رساند. هرچند پس از وقوع حادثه در اسرع وقت نامبرده به بیمارستان منتقل و تحت درمان تیم مجرب پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار گرفته است و مسئولین دانشگاه از نزدیک درمان ایشان را پیگیری می‌کنند اما این مساله موجب تکدر خاطر جمع کثیری از دانشجویان به خصوص ساکنان خوابگاه نجات‌الهی شده است به طوریکه این عزیزان روز یکشنبه در مقابل ساختمان معاونت دانشجویی دست به تجمع آرام زدند.”

از دیگر نکات قابل توجه این اطلاعیه که هیات رئیسه دانشگاه آن را برای انتشار به خبرگزاری های ایسنا، فارس و مهر فرستاده است این است که تجمع گسترده بیش از دوهزار دانشجوی پلی تکنیک در پی این حادثه را “تجمع آرام” عنوان کرده است.

هیئت رئیسه دانشگاه امیرکبیر همچنین تنها به تشکیل «۳ کارگروه برای بررسی حادثه» بسنده کرد و به خواسته اصلی دانشجویان معترض، که برکناری مدیرکل دانشجویی است، پاسخ منفی داده و از دانشجویان خواستار حفظ آرامش و مشارکت با دانشگاه شده است.

این در حالی است که اولین خواسته دانشجویان معترض برکناری فراهانی، مدیرکل دانشجویی دانشگاه امیرکبیر، که مسئول مستقیم وضعیت خوابگاه های دانشگاه است بوده است. همچینن دکتر علیرضا رهایی حتی حاضر نشده در محل حضور یابد یا با دانشجویان همدردی کند. رهایی همچنین از مراجعه به بیمارستان محل بستری این دانشجوی حادثه دیده خودداری کرده است. هیات رئیسه دانشگاه بابت این حادثه هیچ گونه عذرخواهی از دانشجویان نکرده است.

خسارت 4.6 میلیارد دلاری «درایت» دولت نهم برای کشور؟، اظهارات ضد و نقیض و نگرانی ناظران، شهاب‌نیوز



سیاست محمود احمدی‌نژاد برای تبدیل دارایی‌های ارزی کشور از دلار به یورو که تا چندی قبل با افتخار از آن یاد می‌شد و «درایت رئیس‌جمهور» نامیده می‌شد؛ طی دو روز گذشته با انتقادات برخی کارشناسان مواجه شده و آمارهای غیر رسمی اما شدیداً نگران‌کننده‌ای‌ را در زمینه ضرر هنگفت کشور از رهگذر این «درایت» به دنبال داشته است.

به گزارش خبرنگار شهاب‌نیوز؛ دولت آقای احمدی‌نژاد سال گذشته رسماً سیاست تغییر دارایی‌های ارزی ایران از دلار به سایر ارزها (مخصوصاً یورو) را در دستور کار خود قرار داد. چند ماه پس از اجرای این طرح، کاهش ناگهانی ارزش دلار باعث شد که رسانه‌ها و مسئولان دولت نهم با افتخار فراوان از این سیاست یاد کنند و آن را «درایت» آقای احمدی‌نژاد بخوانند. حتی خود آقای احمدی‌نژاد نیز چند ماه قبل در یک کنفرانس خبری تاکید کرد که کاهش ارزش دلار باعث شده است کشورهایی که ذخایر ارزی خود را با دلار نگهداری می‌کنند ضرر هنگفتی ببینند و به این کشورها توصیه کرد مبنای پولی ذخایر ارزی خود را از دلار به سایر ارزها تغییر دهند.

در این میان و در حالی که تبلیغات رسانه‌های حامی دولت درباره «درایت» آقای احمدی‌نژاد ادامه داشت، افزایش شدید ارزش دلار طی هفته‌های گذشته بازی را کاملاً عوض کرد. همانطور که کارشناسان پیش‌بینی کرده بودند، ارزش دلار در مقابل یورو و سایر ارزها شدیداً افزایش یافت و این سئوال به وجود آمد که مردم ایران از رهگذر این سیاست دولت، چند دلار سود یا زیان کرده‌اند. دولت آقای احمدی‌نژاد دلارهای نفتی ایران را در اوج ارزانی فروخته و آن را به سایر ارزها تبدیل کرده بود. اکنون که برای واردات برخی کالاها نیازمند فروش این ارزها و خرید مجدد دلار است؛ این سئوال جدی مطرح می‌شود که گران شدن دلار باعث شده ملت ایران چقدر ضرر نمایند؟


زیان 4.6 میلیارد دلاری سیاست دولت نهم؟
مسوولان دولت نهم طی روزهای اخیر در حالی از سیاست‌ تغییر دارایی‌های ارزی کشور از دلار به یورو دفاع کرده و آن را «درایت» آقای احمدی‌نژاد خوانده‌اند که آمار و ارقام ارائه شده از سوی بانک مرکزی نشان دهنده کاهش دارایی های ایران، ناشی از این سیاست هاست.

بر اساس گزارش سرمایه؛ اولین اظهارنظر از سوی ثمره هاشمی مشاور ارشد رئیس جمهوری ابراز شد مبنی بر اینکه دارایی های ارزی کشور که بیشتر به صورت دلار بود، به طلا و ارزهای معتبر تبدیل شده است.

از سوی دیگر، محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی، در حاشیه نشست هیات دولت در هفته گذشته اعلام کرد: «با توجه به اینکه قسمت اعظم سبد ارزی ما یورو است، این برای کشور ما خیلی خوب است.»

در مقابل این دو اظهارنظر، گفته های پاشایی فام قرار دارد که در همایش بحران مالی جهان، چالش ها و فرصت های ایران، از زیان ایران ناشی از تقویت دلار بر ارزش دارایی و بدهی های ارزی کشور خبر داد. به گفته وی، در پی گسترش بحران در سطح جهانی، دلار آمریکا در مقابل اغلب ارزهای دیگر، تقویت شده است. به عنوان مثال، ارزش دلار آمریکا در سه ماهه گذشته، نزدیک به دو درصد در برابر یورو تقویت شده است.

معاون اقتصادی بانک مرکزی یادآور شد: «با توجه به ترکیب دارایی های ارزی کشور، تقویت دلار منجر به کاهش ارزش دلاری دارایی های خارجی خواهد شد.» وی با اشاره به ترکیب دارایی های ارزی بانک مرکزی در پایان مردادماه سال جاری گفت: «افزایش 10 درصدی ارزش دلار در مقابل سایر ارزها، موجب کاهش 6/7 درصدی (بیش از 650 میلیون دلاری) ارزش دارایی های خارجی بانک مرکزی خواهد شد.»

وی خاطرنشان کرد: «افزایش 10 درصدی ارزش دلار در مقابل سایر ارزها، موجب کاهش8/5 درصدی (حدود 1415 میلیون دلاری) مانده بدهی ارزی کشور می شود. البته با توجه به سررسید، بدهی های مزبور، تنها 464 میلیون دلار از کاهش بدهی های خارجی در سال 1387 محقق می شود.»

پاشایی فام با بیان اینکه در نتیجه تقویت دلار در پنج ماهه اول سال جاری حدود 4200 میلیون دلار از ارزش دارایی های ارزی نزد بانک مرکزی کاسته شده که از این میزان 2377 میلیون دلار آن مربوط به حساب ذخیره ارزی است، گفت: «بیش از 650 میلیون دلار نیز از مانده بدهی ارزی کشور کاسته شده است.»

بنابراین، با استناد به گفته های رامین پاشایی فام، معاون اقتصادی بانک مرکزی، در اثر تقویت دلار نسبت به دیگر ارزها در سال جاری، نزدیک به چهار میلیارد و 600 میلیون دلار از دارایی های ارزی کشور کاسته شده است.


ماجرای «درایت» و خرید طلا
برخی رسانه‌های حامی دولت به نقل از مجتبی ثمره هاشمی مشاور ارشد رئیس‌جمهور با افتخار اعلام کردند که ارزهای کشور با «درایت» محمود احمدی‌نژاد به طلا تبدیل شده است. چندی پس از انتشار این خبر و در حالی که برخی رسانه‌های منتقد پرسیدند «این درایت» پرریسک با کدام مجوز صورت گرفته؛ ثمره هاشمی به گفتگو با ایلنا پرداخت و تاکید کرد اظهارات او تحریف شده است. این بخش از مصاحبه ثمره هاشمی با خبرگزاری ایلنا عیناً به شرح زیر است:

ایلنا: ‎‎شما گفته بودید با درایت رئیس جمهور بخشی از ذخایر ارزی کشور به طلا تبدیل شده است. امکان دارد ‏جزئیات این خرید را توضیح دهید؟‎


‎‎خبر درست در این زمینه چیست؟‎


‎‎پس موضوع خرید طلا اصلا مطرح نبوده؟ چنین کاری انجام نشده است؟‎


‎‎علت این کار چه بود؟ آیا تشخیص داده شد که کاهش ارزش دلار رخ خواهد داد و ارزش طلا تقویت خواهد ‏شد؟‎
‎ ثمره هاشمی: اصلا این خبری که منتشر شد اشتباه بود و بنده نگفتم که ارزهای کشور به طلا تبدیل شده است‎.‎ ‎ اصل خبر این بود که در واقع درآمدهای کشور و ارزهایی که ما در خارج کشور داریم به ارزهای معتبر تبدیل شده ‏است. ارزهای معتبری که قابل نگهداری باشد‎.‎ ‎ چرا، بحث طلا هم بوده؛ در واقع مقدار اندکی از این ارزها هم به طلا تبدیل شده است. این کار یک کار رایج است و ‏طبق رویه معمول این کار را انجام دادیم و اندکی از منابع ارزی به فلزات گرانبها تبدیل شد‎.‎ ‎

اصلی ترین موضوع مساله کاهش شدید ارزش دلار بود‏‎.‎


‎ ‎‎اما در حال حاضر عکس این موضوع اتفاق افتاده، یعنی ارزش دلار تقویت شده و در داخل به بالای یک ‏هزار تومان رسیده است و اتفاقا در طرف مقابل قیمت جهانی طلا افت شدیدی نسبت به چند ماه قبل پیدا کرده ‏است‎... خوب ما هم این را قبول داریم‎.

اصرار دولت نهم: ضرر نکرده‌ایم
در حالی که ثمره هاشمی در مصاحبه فوق رسماً قبول کرده است که افزایش ارزش دلار و کاهش شدید قیمت طلا، دارایی‌های ایران را تحت تاثیر قرار داده است؛ برخی مسئولان بانکی و اقتصادی دولت نهم تاکید می‌کنند سیاست‌های پولی دولت از جمله تغییر سبد ارزی ایران از دلار به اررزهای دیگر، اقدامی درست و موفق بوده و ایران هیچ ضرری را از رهگذر این سیاست یا همان «درایت» متحمل نشده است.

به عنوان یک نمونه، رضا راعی معاون ارزی بانک مرکزی در گفتگویی با خبرگزاری فارس تاکید کرد: «سودی که پیش از این از محل افزایش ارزش یورو نصیب کشور شده بسیار بیشتر از ضرری است که به واسطه افزایش ارزش دلار در مقابل یورو طی ماه های اخیر متوجه دارایی های ارزی کشور شده چرا که هنوز اختلاف بین دلار و یورو بسیار بالاست.»

افزايش تا ۴۰۰ درصدی قيمت نان، سرمايه





سرمايه - قيمت نان در مناطق مختلف تهران و برخی ديگر از شهرهای کشور افزايش يافت.به گزارش خبرنگار ما افزايش قيمت نان در شرايطی رخ داده که وزارت بازرگانی به عنوان متولی اصلی نان در کشور با اعلام اينکه طی چند روز آينده نرخ های جديد نان اعلام خواهد شد از هرگونه اظهارنظر و موضع گيری درخصوص افزايش قيمت نان خودداری می کند.
اين گزارش می افزايد قيمت هر قرص نان سنگک که تا اواخر پاييز سال گذشته از ۷۵ تا ۱۰۰ تومان و در زمستان پارسال به ۱۰۰ تا ۲۰۰ تومان افزايش يافته بود، هم اکنون در نرخ های ۲۰۰ تا ۴۰۰ تومان عموميت يافته و حتی در برخی مناطق شمالی تهران نيز با قيمت هايی از ۷۰۰ تا بيش از ۱۵۰۰ تومان عرضه می شود.
همچنين هر قرص نان لواش که در سال ۸۶ بسته به نوع آرد تحويلی به نانوايی و مکان عرضه آن با قيمت هايی از ۱۲ تا ۲۰ تومان به فروش می رسيد، در زمستان پارسال به ۲۰ تا ۲۵ تومان افزايش قيمت يافت و هم اکنون نيز با نرخ هايی تا ۱۰۰ تومان به فروش می رسد. قيمت نان بربری نيز از ۱۰۰ تومان سال قبل به ۱۵۰ تومان در ابتدای امسال و ۲۰۰ تا ۴۰۰ تومان در حال حاضر افزايش يافته است، ضمن اينکه هم اکنون هر قرص نان تافتون با آرد آزاد با قيمت هايی تا ۳۰۰ تومان عرضه می شود.

نانوايان تهرانی علت افزايش قيمت نان های عرضه شده خود را استفاده از آرد با قيمت آزاد عنوان می کنند.براساس اين گزارش افزايش قيمت نان در شرايطی رخ داده که از سال ۱۳۸۳ تاکنون نرخ مصوب نان ثابت مانده است. آخرين باری که نرخ مصوب نان اعلام شد، اواخر سال ۸۲ بود که با افزايش قيمت هر کيلو آرد دولتی از ۳۰ ريال به ۷۵ ريال، قيمت نان ۱۰ درصد افزايش يافت. طی اين سال ها موضوع افزايش غيررسمی قيمت نان همه ساله و در مقاطع مختلف سال به دفعات مطرح شده است. وزارت بازرگانی نيز که متولی اصلی اين بازار به شمار می آيد هنوز افزايش قيمت نان را تاييد نکرده است و ظاهراً قرار است طی چند روز آينده نرخ های افزايش يافته را ابتدا انکار و در نهايت تاييد کند، همانگونه که در ارديبهشت ماه امسال نيز گران شدن قيمت نان پس از دو هفته انکار توسط وزارت بازرگانی تاييد شد. در آن زمان اين وزارتخانه از تدارک طرح نظارتی ويژه ای برای برخورد با نانوايان متخلف توسط تعزيرات آرد و نان شهر تهران خبر داده بود که البته گزارشی از اين طرح منتشر نشد. هم اکنون براساس اظهارات برخی نانوايان و آنگونه که از شواهد و قرائن برمی آيد، ظاهراً افزايش قيمت نان قبل از اعلام رسمی دولت قطعی شده است،ضمن اينکه قرار است وزير بازرگانی با حضور در کميسيون اقتصادی مجلس در خصوص علت گران بودن قيمت نان به رغم نرخ مصوب دولتی و توزيع آرد يارانه ای،عدم کيفيت نان های عرضه شده و طولانی شدن صف های نانوايی ها پاسخ دهد.

افزايش تخلفات نانوايی ها

«افزايش تعداد تخلفات در نانوايی ها موجب گسترده تر شدن حوزه کار و فعاليت تعزيرات آرد و نان شهر تهران شده است. به گونه ای که نيروی انتظامی و حتی نيروهای بسيج نيز به درخواست تعزيرات آرد و نان با تخلفات صورت گرفته در بازار آرد و نان برخورد کرده و پيگير شکايات مردمی هستند.»
سرپرست تعزيرات آرد و نان شهر تهران در گفت وگوی اختصاصی با خبرنگار ما پيرامون دلايل نابسامانی بازار آرد و نان ضمن بيان مطلب فوق گفت: «از سال ۱۳۸۳ تاکنون نرخ جديد نان اعلام نشده، در شرايطی که نانوايان با افزايش همه سال نرخ تورم، دستمزد نيروی کار و ديگر هزينه های توليد درگير هستند و ناچارند برای پوشش هزينه های توليد نان دست به تخلف بزنند.»
پرويز زرگر با اشاره به اينکه «هم اکنون آمار تخلفات نانوايی ها افزايش يافته است»، تاکيد کرد: «هرچه آمار تخلفات در اين بخش افزايش می يابد حوزه فعاليت تعزيرات آرد و نان شهر تهران نيز گسترده تر می شود.»
وی اظهار داشت: «در حال حاضر علاوه بر گشت زنی و برخوردهای مکرر نيروهای تعزيرات، نيروی انتظامی نيز وارد اين بخش شده و حتی نيروهای بسيج نيز به درخواست تعزيرات و برای جلوگيری از افزايش تخلفات نانوايی ها به کمک ما آمده اند. هم اکنون علاوه بر روش های قبلی تعزير در برخورد با متخلفان شامل جريمه نقدی، ابطال جواز کار و ... روش های جديدی همچون نصب پلاکارد بر سر در نانوايی و اطلاع رسانی از چگونگی تخلف صورت گرفته و تعزير مربوطه انجام شده سهميه آرد دولتی نانوايی نيز کسر می شود.»
سرپرست تعزيرات آرد و نان شهر تهران با تاکيد بر اين نکته که «بيشتر از آنکه به دنبال برخورد با متخلفان باشيم در جست وجوی راه هايی برای جمع کردن بستر تخلف هستيم»، تصريح کرد: «به دليل آنکه عمده ترين تخلف نانوايی های متخلف به فروش آزاد آرد دولتی مربوط می شود با آزادسازی قيمت آرد و حذف يارانه های سنگينی که در اين بخش پرداخت می شود، بازار سياه خريد و فروش آرد از ميان برداشته شده و زمينه اين تخلف به کلی از بين می رود.»
زرگر با تاکيد بر اينکه «مردم بايد بتوانند نان موردنياز خود را به سهولت و با نرخ مصوب تهيه کنند»، اظهار داشت: «مقوله نان از جمله مقولاتی است که برای وزير بازرگانی بسيار اهميت داشته و به طور مداوم و به روز پيگير قضيه است.»
سرپرست تعزيرات آرد و نان شهر تهران همچنين با اظهار اينکه «نانوايی هايی که بر سر در مغازه هايشان تابلوی آزادپز زده اند برای افزايش اندک قيمت از سازمان غله مجوز گرفته اند»، به مردم توصيه کرد: «چنانچه مصرف کنندگان نان در مراجعه به نانوايی برای خريد نان با مسائلی همچون کم فروشی و گران فروشی نان مواجه شدند بدون آنکه با نانوايان درگير جر و بحث شوند، می توانند شکايات خود را از طريق شماره تلفن ۸۸۸۰۵۶۹۸ به اطلاع روابط عمومی تعزيرات آرد و نان شهر تهران برسانند و مطمئن باشند که شکايات آنان پيگيری شده و چنانچه تخلفی صورت گرفته باشد حتماً با متخلف يا متخلفان برخورد خواهد شد.»

مشکلات بی شمار صنف نانوايی

هم اکنون نياز مردم کشور به نان توسط حدود ۶۰ هزار واحد نانوايی پاسخ داده می شود که از اين تعداد، هشت هزار واحد در تهران فعال هستند.
به جرات می توان گفت صنف نانوايی در مقايسه با مشاغل ديگر، بيشترين مشکلات و درگيری ها را داشته و به دليل حساسيت موضوع نان در کشور، مسووليت بسيار سنگينی نيز دارند. در عين حال به گفته برخی نانوايان تهرانی،«بيشترين بی توجهی دولت نيز به صنف نانوايان مربوط می شود چرا که با وجود افزايش همه ساله نرخ تورم و هزينه های توليد، نرخ دستمزد و... چندسالی است که نرخ مصوب نان افزايش نيافته است و نانوايان مجبور هستند با در نظر گرفتن مجازات های احتمالی، برای جبران هزينه های سرسام آور پخت نان، هرازگاهی بر قيمت نان بيفزايند.»
برخی اين نانوايی ها اعلاميه ای را بر شيشه مغازه هايشان نصب کرده و با ذکر اينکه «نان عرضه شده در اين نانوايی با آرد آزاد تهيه و عرضه می شود»، حتی شماره تلفن تعزيرات آرد و نان تهران را نيز برای ارسال شکايات در معرض ديد مشتريان خود قرار می دهند.
تعدادی از نانوايان تهرانی، در جريان تهيه گزارش ميدانی خبرنگار ما از ميزان و دلايل افزايش قيمت نان، با تاکيد بر اينکه «برای جبران هزينه های سرسا م آور پخت نان چاره ای جز افزايش قيمت ها نيست»، به خبرنگار ما گفتند: «دولت و مسوولان مربوطه سال هاست که با بی اعتنايی به مشکلات صنف نانوا، هيچ اقدامی برای حل مسائل و مشکلات اين صنف نکرده اند ضمن اينکه در طرح هدفمند کردن يارانه ها، اولين بخشی که قرار است با حذف يارانه با هزار و يک مشکل ريز و درشت درگير شود، بخش آرد و نان است.»
مدير يکی از نانوايی های سنگکی در منطقه دو تهران، در اين رابطه به خبرنگار ما می گويد: «حدود۵۰ قلم هزينه شامل هزينه های مربوط به آب، برق، گاز، تلفن، ماليات، استهلاک ميکسر و وسايل پخت نان، خريد تجهيزات، سيم، توری، ريک تنور، پارو، بهداشت مغازه، اجاره مغازه و... در يک نانوايی سنگکی وجود دارد که در مجموع به جز هزينه های مربوط به دستمزد کارگران و خريد آرد، روزانه مبالغی بين ۷۰ تا ۸۰ هزار تومان را به صاحب يک نانوايی تحميل می کند.»
وی افزود: «مهم ترين و بيشترين هزينه نانوايی نيز به پرداخت دستمزد کارگران مربوط می شود به گونه ای که هم اکنون پرداخت دستمزد در دو شيفت کاری با صبحانه، نهار و شام برای هفت نفر روزانه از ۱۳۰ تا ۱۵۰ هزار تومان برای صاحب نانوايی خرج دارد.»
وی اظهار داشت: «هزينه تهيه آرد نيز اعم از دولتی، نيمه دولتی و آزاد، روزانه حدود ۳۰۰ هزار تومان است که شامل تهيه ۱۶ کيسه آرد با قيمت آزاد، ۱۰ کيسه آرد نيمه دولتی و ۱۰ کيسه هم آرد دولتی است. در مجموع چرخاندن چرخ يک نانوايی سنگکی درجه يک، روزانه از ۲۰۰ تا بيش از ۳۰۰ هزار تومان هزينه در بر دارد.»
وی تاکيد کرد: «در چنين شرايطی با وجود افزايش همه ساله تمامی اين هزينه ها،تنها قيمت آرد ثابت مانده است، در صورتی که حذف نرخ ۷۵ ريالی آرد در قيمت نهايی نان تاثير چندانی ندارد.»

نسخه شفابخش معضل نان

به گفته کارشناسان،«توليد نان سنتی در کشور به دلايل فراوان با مشکلات بسياری مواجه است که ضرورت توجه به آن از اهميت بسياری برخوردار است.»کارشناسان با بررسی اين موضوع به مواردی چون ضايعات بالا، توليد غيربهداشتی، استفاده از جوش شيرين، عرضه نامناسب و... اشاره می کنند. اين در حالی است که بخش عمده ديگری از نان مورد نياز مردم از طريق بسته بندی در فروشگاه های مختلف عرضه شده که در بسياری از موارد همين نان ها نيز به هيچ وجه از شرايط بهداشتی برخوردار نيستند. اين وضعيت در توليد و عرضه نان در کشور باعث شده کارشناسان همواره نسبت به وضعيت غيربهداشتی توليد نان در کشور انتقاد کنند.
تحقيقات انجام گرفته روی وضعيت و کيفيت نان های توليد شده نشان می دهد که در شهری چون تهران، در بين انواع نان ها، نان سنگک با۲۸ درصد کمترين ميزان ضايعات را داشته و نان تافتون با ۳۷ درصد ضايعات و نان لواش با ۳۵ درصد بالاترين ميزان ضايعات را داشته اند. خمير بودن دور نان ها و پايين بودن کيفيت، از دلايل ضايعات از سوی مصرف کننده عنوان شده است.
بررسی های انجام شده درخصوص ميزان ضايعات نان در خانواده ها نشان می دهد که در نانوايی های شهر تهران بالاترين درصد مصرف نان با ۱/۳۹ درصد مربوط به نان لواش بوده و نان سنگک و بربری به ترتيب

(۳۵ درصد) بوده است.
اين در حالی است که سالانه هزينه فراوانی برای يارانه نان اختصاص يافته و خسارت هايی که در نتيجه ضايعات اين ماده حياتی بر اقتصاد کشور وارد می شود بسيار زياد است.
به گفته کارشناسان،«مصرف بالای نان در کشور و نيز عدم توجه به روش های درست در توليد و نگهداری اين ماده غذايی باعث شده که ايران در بين کشور های دنيا بالاترين ميزان مصرف نان را به خود اختصاص دهد.»چندی پيش مجيد پارسانيا معاون وزير بازرگانی اعلام کرد: «سالانه سه ميليون تن گندم در کشور اتلاف می شود.» به گفته اين مقام مسوول،«مردم ما پرمصرف ترين مردم جهان در مصرف گندم و نان هستند.»
پارسانيا تاکيد کرد: «سالانه ۷/۱۰ ميليون تن گندم در کشور مصرف می شود که حدوداً ۳۰ درصد آن (سه ميليون تن) هدر می رود که در صورت رعايت مردم در مصرف و نگهداری نان می توان اين مقدار را در صنعت ماکارونی يا صادرات نان صنعتی به کشورهای همسايه مورد استفاده قرار داد.»
به گفته کارشناسان «توليد سالانه گندم کشور حدود ۱۵ ميليون تن است که نزديک به دو سوم (بيش از ۹ ميليون تن) آن در نانوايی ها به انواع نان تبديل می شود و سه ميليون تن آن هم به صورت ضايعات ، هدر می رود.»
۷/۱۰ درصد و ۸/۱۳ درصد از نياز بازار را پاسخ می دهد. سهولت نگهداری، بيشترين دليل استفاده از نان لواش عنوان شده و اين در حالی است که درصد ضايعات آن پس از نان تافتون، بالاترين رقم يعنی

نان صنعتی، جايگزينی مناسب

به گفته صاحبنظران، «دولت حدود چهار هزار ميليارد تومان يارانه برای مصرف سالانه ۹ميليون تن آرد نان در کشور پرداخت می کند که اگر توليد و مصرف نان صنعتی در جامعه ترويج شود اين يارانه کاهش محسوسی خواهد داشت.» نتايج تحقيقات صورت گرفته نيز نشان می دهد که اگر توليد نان صنعتی در دستور کار جدی قرار گيرد ، ضايعات نان تا يک چهارم کنونی کاهش پيدا می کند و از ۳۲ درصد به هشت درصد می رسد.
معاون برنامه ريزی و امور اقتصادی وزارت جهاد کشاورزی، چندی پيش در اين رابطه گفت: «با وجود بار سنگينی که به عنوان يارانه نان بر بودجه دولت تحميل می شود، نان به صورت مطلوب در اختيار مردم قرار نمی گيرد و معدل مقدار دور ريز نان در کشور حدود ۲۰ درصد است.»
صادق خليليان، پايين بودن کيفيت گندم و آرد، دقت نداشتن در تهيه خمير و همچنين رعايت نکردن شرايط صحيح پخت در نان های سنتی را بخشی از عوامل بی کيفيتی و از دست دادن ماندگاری نان دانست و گفت: «بخشی از عوامل از جمله افزودن جوش شيرين به خمير نان موجب افزايش ميزان ضايعات می شود. بنابراين نانی بايد توليد شود که قابليت ماندگاری بالايی داشته باشد.»
وی اصلاح قيمت نان را امری موثر دانست و افزود: «کم بودن ظاهری قيمت نان موجب ضايعات زياد آن شده است با افزايش قيمت نان ديگر مصرف کننده حاضر نيست نانی را که بهای بيشتری برايش پرداخته
به سادگی دور بريزد.البته اين امر به تنهايی برای کاهش ميزان ضايعات کافی نيست و در کنار آن بايد با تغيير ذائقه مردم، نظام نانوايی ها را نيز از روش سنتی به سوی توليد صنعتی نان سوق دهيم. همچنين بايد آردهايی با ترکيبات مختلف مانند ترکيب آرد سيب زمينی و آرد گندم برای ذائقه های مختلف توليد کنيم تا بتوانيم کيفيت نان را افزايش داده و رضايت مصرف کننده را جلب و هزينه های توليد را به حد مطلوب برسانيم.»

گویا نیوز